• عقل از کف داده و دل در دست گرفته اند و از بزرگی این دل بهره برده و در پی کشف دور دستهای فیزیک و متافیزیک هستند. از غیب می گویند، فلسفه خلقت انسان در روز ازل می دانند و از سرانجام تاریخ می نویسند


    ادامه مطلب...



  • ظاهرا هر که در این طریق پیشتر رفته سولاتش نیز پیشتر رفته و بر ابهاماتش افزون گشته. می روی تا بدانی و با هر گام بیشتر دانی که نادانی.


    ادامه مطلب...



  • گاهی قصد گفتن حرفی نداری و خود سر ریز می شود! گاهی به حرف می آورند ترا! گاهی اگر پاسخ نگویی گمان می کنند که لالی! گاهی سخن می گویی به امید شنیدن حتی یک کلمه از آنکه ...


    ادامه مطلب...



  • گاهی حرفی زده می شود که قصد گفتن نداشته ای! گاهی به اشتباه متنی منتشر می شود که قصد انتشار نداشته ای! بعدا باید بر آن عکسی افزود و خلاصه ای.


    ادامه مطلب...



  • بسیار نوشتم، بسیار خواندم، بسیار ملاقات بزرگواران بسیار مرا بسیار تغییر داد. خلوت اتاق من جای اندیشیدن بود و شنیدن بیش از نوشتن. اکنون احساس می‌کنم که بسیار بسیار شده است مرا سماع در بازار و فریاد بر مناره!


    ادامه مطلب...

رندان راه - کلام سی و یکم: یاریگر

گاه میروم و گاه مینشینم
گاه خسته و آهسته
گاه تند و پیوسته
من می دانم نام بزرگ را
نامی که آنقدر بزرگ هست که از همه هستی فراتر است
آنقدر بزرگ که در نیستی باید به دنبالش بود
آیا آنکه نام بزرگ را می داند از کوچکها هراس دارد؟
آنانانی که نیستند و گمان میکنند هستند
آنان که چون او را نمیشناسند اندازه خود را بزرگ میبینند

من اندازه خود را می دانم
کوچکم ریزم آنقدر که تا نیستی مرا فاصله ای نیست
و نیستی را هراسی نیست
چرا که جز نیستی کسی یاریگر نیست
و کسی را توان نابود کردن نیستی نیست
دل در گرو او و اندیشه پر از نیستی
دل خالی از هر هستی و اندیشه نیز!

1393/11/10

كلمات كليدی: توکل - نیستی - هستی - رندان راه
تعداد بازدید:1487
نظرات شما

مسئولیت نظرات ارائه شده در این صفحه با شخص نویسنده آن است و اینجانب فقط مسئول پاسخ های خود هستم.